چرا نتانياهو جدي گرفته نميشود؟
در اينكه يهوديان در طول تاريخ از تفتيش عقايد گرفته تا دادگاههاي انكيزيسيون و حكومت ناسيونال سوسياليست هيتلر در قرن بيستم مورد هجوم وحشيانه، قتل و تبعيدهاي اجباري و با كشتارهاي دسته جمعي مواجه شدهاند ترديدي نيست. ترديد در برابر اين گونه جنايتها ترديد در برابر بخش مهمي از تاريخ است اما مسئله ترديد يا كتمان جفاها بر اين اقليت ديني دنيا نيست، بلكه مسئله دست آويز قرار دادن جنايت براي سياست است. يهوديان تند رو با توسل بر اين سرمايه تاريخي«مظلوميت» در پي دست گذاشتن بر چشمان دنيايي است كه اينبار «مظلوم» ديروز را در قامت «متجاوز و زورگوري» امروز نبينند. اين سوء استفاده از مظلوميت تاريخي است كه هر جا مورد سوال قرار گرفتي، فوراً كتاب تاريخ را باز كني و ادعا كني كه ما گروهي اقليت هستيم در محاصره اكثريتي مسلمان، كه اگر در برابر آنها نايستيم و سركوبشان نكنيم، اينبار هيتلري اسلامي بقاياي ما را در كورههاي آدم سوزي خواهد افكند و از نقشه مذاهب و جغرافياي دنيا حذف خواهد كرد، پس كاري به كار ما نداشته باشيد اگر ميخواهيد «شريك جرم نشويد» و در برابر تاريخ گناهكار نباشيد.
بنيامين نتانياهو مجسمه تمام قدي است از اين ايده. مردي كه دانسته يا ندانسته در سايه دشمن هويت و قدرت پيدا ميكند و آنچنان در بزرگ كردن وجود و خطر اين دشمن پيش ميرود كه او را از سرزمين واقعيات به ورطه سو رئاليسم و از آن هم بدتر به دنياي پريان ميكشد. مردي كه تمام سخنانش را از حفظاند و پيش از سخن گفتن ميدانند كلمه به كلمه آنچه كه در پي گفتنش است و به دليل تكرار ادبيات ماليخوليايي اش مخاطبان يا خميازه ميكشند يا از سر احترام اجباري جلسه را ترك نميكنند.
دليل اول: ايشان به قدري در بزرگ كردن خطر دشمن جلو رفته و آنقدر بر اين طبل كوبيده كه «اصالت» انديشه او مورد ترديد همگان واقع گرديده است و بيشتر ناظران و كارشناسان بينالمللي را بر اين عقيده خود استوار ساخته كه وي به شدت از تغذيه دشمن نفع و كسب سود ميبرد. به دليل اينكه افراط گرايان از افراط گرايي تغذيه ميكنند و بده بستانهايي ناخودآگاهانه بين سياستهاي دو دشمن و در عين غيبت ابدي ارتباطات ديپلماتيك وجود دارد. وي از طريق بزرگنمايي دشمن و هراس افكني در واقع اقدام به تبليغ حزب و جريان سياسي خود ميكند، حزب و جرياني كه در سايه دشمن موجوديت، قدرت و قدرتش تداوم پيدا ميكند و هر گونه ضعف دشمن ارتباط تنگاتنگي با منافع آنها در انتخاب شدن و پيروزيهاي سياسي بازي ميكند و پر واضح است كه همه به اين نتيجه برسند كه دشمن در ادبيات سياسي و گفتمان حزبي نتانياهو وسيلهاي است كه بهتر از هر وسيلهاي به هدف كه بقا قدرت و ماندن در صحنه سياسي است كمك ميكند.
دليل دوم: اقتصاد آمريكا و هم پيمانان آنان تازه از زير بحرانهاي كمر شكني بيرون آمده، بحرانهايي كه جنگهاي خاورميانه (افغانستان و عراق) و هزينههاي گزاف نظاميشان نقش بسزايي را در شكل گيري آن بازي ميكرد. شهروندان و سياستمداران دنيا با خزانهاي نيمه خالي مواجه هستند، خزانهاي كه ديگر نميخواهند در «قمار جنگ» آن را جارو كنند چون نيك آموختهاند كه جنگ قماري است كه تنها گاهي، تأكيد ميكنم گاهي منتج به نتايج مطلوب ميشود و در اكثر مواقع نتيجه عكس را به دنبال دارد. خستگي و كسادي اقتصاد و تفكر اقتصادي نسبت به منافع خود ديگر «جنگ را» به عنوان يك راه حل نميبينند بلكه جنگ را گرهي بر سر راه حلهاي موجود ميبينند، نتيجهاي آزموده شده توسط جهانيان.
دليل سوم: تصور نابودي اسرائيل، كشوري كه گويي پاره تن ابر قدرتي مثل آمريكا است براي جهانيان خام و نپخته و دور از ذهن است. كشوري كه در واقع ايالت خاورميانهاي آمريكاست، نابودي اسرائيل ديگر پذيرفتني نيست و سخن گفتن از اين مسئله بيشتر به خيالبافي نزديك است تا واقعيت. ادعاي نابودي اسرائيل اگر هم توسط جرياناتي بيان ميشود بيشتر رجز خواني است تا حتي يك ادعا، رجز خوانيهايي از بيرون گود براي خوشآمد جمعيتي كه از ادبيات «هجوم و حمله» لذت ميبرد.
دليل آخر: جهان و جهانيان براي اداره و مديريت دنياي فعلي ديگر با صلاحديد ابر قدرتها و مطابق اميال آنان تصميم نميگيرند، بلكه قدرت در بين كشورها و مناطق جديدي تقسيم شده است، آسياي شرقي، خاور دور، آمريكاي مركزي و جنوبي و... شايد بتوان گفت دنيا از تصميمات سياسي اتوكراتيك بيشتر به سمت تصميمات دمكراتيك قدم بر ميدارد. امروزه در فرآيند تصميم گيريهاي جهاني مناطق متفاوت و متضادي شركت و دخالت دارند و پر واضح است كه ديگر اولويت دنيا اولويت يك كشور نيست. كشوري كه امنيتش بواسطه حمايت ابرقدرتي مثل آمريكا و در دست داشتن بمبهاي اتمي تأمين و تضمين شده است، دنيا راه خود را ميرود.
نتانياهو دنبال تأمين امنيت اسرائيل نيست بلكه اين امنيت ايجاد و تضمين شده است. او به شدت در پي تحميل ايده «برزخ امنيت» در اسرائيل است. وضعيتي كه در آن وجود نگهباني مثل او جهت حراست و هدايت به سمت بهشت پايدار امنيت لازم و ضروري مينمايد، نيتي كه براي جهانيان آشكار شده است. اينجاست كه بايد گفت آقاي نتانياهو دنيا دستت را خوانده، حرفهاي ديگري بزن، از راه ديگري وارد شو، اگر راه ديگري باقي مانده است!